مسیحامسیحا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

مسیحا *فرشته کوچک خوشبختی*

مامان همای مریض!

وای وای چه روزای بدی بود مامان هما یه هفته مریض بود منم توی شکمش خیلی اذیت شدم همش یه  جورایی بود ! دلش بهم می ریخت و درد می کرد گریه می کرد ! یه وقتایی هم داد می زد از درد ! چند شب رفت یه جایی که فکر کنم اسمش بیمارستان بود! کلی هم دلمون واسه بابا حمید تنگ می شد تند تند. بعد یه دفعه خوب شد ! آخ آخ چه سخت بود. خدا کنه دیگه اینجوری نشه. من دارم توی دلش بزرگ می شم و جام هی تنگ تر می شه. خیلی تپل شدم مث اینکه ! ...
19 دی 1390

طفلونکی ها !

امروز مامان هما کلی غصه خورد و پای تلفن واسه بابا حمید گریه کرد آخه بابا حمید آنفولانزا گرفته و واسه اینکه مامان هما و من مریض نشیم دو شبه که رفته خونه مامان شهین. امروز صبح هم مامان هما رو باباجون برد دکتر..به یاد قدیما که دختر ِ خونه بود . خدا کنه زودتر بابا حمید خوب شه تا این طفلونکی ها غصه نخورن ! ...
6 دی 1390
1